رجانیوز: حجت الاسلام و المسلمین استاد سیدمحمدمهدی میرباقری در تاریخ ۱۳ مردادماه سال ۸۹ در جمع فعالان فرهنگی به بیان ضرورت تهذیب و خودسازی و بهره بردن از زمانهای خاص برای این مهم تاکید کرد و گفت: دشمنی شیطان با کسانی که به کارهای مهم مثل پیشرفت علم و فرهنگ میپردازند، بیشتر است.
وی یکی از دامهای شیطان را دور کردن انسانها از علم به بهانه تقوا و دوری از تقوا به بهانه کسب علم دانست و پیرامون راههای مبارزه با شیطان و برنامهریزی برای خودسازی و تهذیب در ماه مبارک رمضان و جبران خطاهای گذشته در روزهای پایانی ماه شعبان نکاتی را برای فعالین در مسیر هدایت و دین بیان داشت.
مشروح این سخنان را از نظر می گذرانید.
*****
نیاز افزون فاعلین فرهنگی به تهذیب نفس
پرداختن به اصلاح نفس و خودسازی برای همه مؤمنین ضروری است، اما برای کسانی که به کارهای مهم اشتغال دارند، ضرورت بیشتری دارد؛ چراکه نیاز چنین کسانی به استعانت از خدای متعال و توکّل بر او افزونتر است. از سوی دیگر، دشمنی شیطان با آنها نیز شدیدتر است. شیطان با هیچکس به اندازه یک عالم ربانی که حِصن اسلام است، دشمنی نمیورزد و برای هیچکس به اندازه انسانی که اهل علم و عمل الهی باشد، توان و نیرو صرف نمیکند. شیطان شش هزار سال عبادت خود را برای عداوت با اولیاء خدا به آتش کشیده است، بنابراین کسانی که میخواهند عالِم الهی و عارف به زمان شوند و گرهی از کار فرهنگی جامعه باز کنند، باید متناسب با دشمنی دیرینه شیطان، در امر خودسازی کوشا باشند.
اکنون که دشمنان اسلام به تهاجم فرهنگی روی آورده و برای گسترش و تثبیت فرهنگ مادی در همه ابعاد زندگی بشر برنامهریزی کردهاند، عدهای باید خود را وقف مقابله با این تهاجم و از دوستان اهلبیت علیهمالسلام پشتیبانی و دستگیری کنند. این افراد بیشک با شیاطینی مواجه خواهند شد که موکل گمراهی آنها هستند و به تناسب بالا بودن اهمیت کار آنها قوی میشوند. بنابراین حاملان مأموریتهای بزرگ، بیش از همه نیاز به تهذیب نفس دارند تا بتوانند با شیطان قدرتمندِ مربوط به خودشان مقابله کنند.
ملازمه تحصیل علم و تهذیب نفس
تهذیب نفس و تحصیل علم هرگز نباید مزاحم یک دیگر تصور شوند. این دو در حقیقت مؤید و معاضد یکدیگرند. یکی از دامهای شیطان این است که به بهانه تحصیل تقوا، مانع تحصیل علم و به بهانه تحصیل علم، مانع تحصیل تقوا میشود. این در حالی است که بزرگان عرصه علم و عمل، هر دو جنبه را با هم و به حد کمال داشتهاند. در این خصوص حضرت آیتالله بهجت رضوانالله تعالی علیه میفرمودند: استاد ما مرحوم محقق اصفهانی، پیوسته تسبیح دستشان بود و ذکر میگفتند. وقتی از ایشان توضیح میخواستیم، میفرمودند خواندن روزی هزار مرتبه سوره قدر خوب است. این در حالی است که حاشیه ایشان بر مکاسب و کفایه به عنوان محصول یک عمر تلاش علمیشان درخور توجه است. مرحوم آقای کشمیری نیز که از شاگردان ایشان بودند، میفرمودند: مرحوم محقق اصفهانی در حرم حضرت امیر علیهالسلام هزار مرتبه سوره قدر را ایستاده میخواندند و بعد محاسنشان را در دست میگرفتند و خطاب به حضرت عرض میکردند: گرچه سیهرو شدم غلام تو هستم/ خواجه مگر بنده سیاه ندارد
بنابراین تحصیل علم و تحصیل تقوا قابل جمع و مکمّل یکدیگر هستند و شرط توفیق در این دو امر، مراقبه است. خداوند در آیات اولیه سوره مزمل میفرماید:
«قُمِ اللَّیلَ إِلَّا قَلِیلًا نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا أَوْ زِدْ عَلَیهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا؛ به پا خیز شب را مگر اندکى، نیمى از شب یا اندکى از آن را بکاه یا بر آن [نصف] بیفزاى و قرآن را شمرده شمرده بخوان» و در آیه هفتم ادامه میدهد: «إِنَّ لَکَ فِی اَلنَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلًا؛ قطعا تو را در روز آمد و شدى دراز است»
برخی آیات فوق را اینگونه معنا کردهاند که توفیق انسان در مأموریتهای روز، حاصل انس و خلوت شبانه با خداست. اگر کسی در شب، انس و مناجات خوبی با خدا نداشته باشد، روز خوبی هم نخواهد داشت. کسی که نماز خود را اصلاح نمیکند، نمیتواند سایر امور زندگی خود را اصلاح کند.
در روایات معصومین علیهمالسلام آمده است کسی که به نماز اهمیت ندهد، هم در دنیا، هم در هنگام مرگ و هم در قیامت، دچار آفاتی میشود. یکی از آفات دنیایی ترک نماز، رفتن برکت از عمر است. عمر چنین انسانی نه برکت معنوی دارد و نه برکت ظاهری. عمر بابرکت، عمر مرحوم مجلسی است که تا چندین قرن، فرهنگ عمومی جامعه تشیع بر محور آثارش شکل میگیرد یا عمر امام خمینی قدس سره که با انقلاب خود خداپرستی و معنویت را در جهان زنده کرد. در مقابل کسانی هم هستند که با وجود تلاش علمی زیاد و تألیف کتابهای متعدد، هیچ اثری از آنها باقی نمانده یا آثارشان مورد توجه قرار نگرفته است.
برکتی که خدای متعال به بندگان خود عنایت میکند، حاصل خودسازیها و مراقبههاست. بنابراین هر انسانی نیازمند فرصتی است تا بین خود و خدای متعال خلوت انسی داشته باشد. این خلوت در ابتدا از یک فرصت حداقلی آغاز میشود و کمکم تمام شبانهروز انسان را فرا میگیرد و به خلوتی دائمی تبدیل میشود. در احوال مرحوم آقای قاضی نقل شده است که پدرشان به ایشان توصیه کرده بودند: در شبانهروز یک ساعت را برای خودتان بگذارید؛ چون اشتغالات دنیا انسان را با خود میبرد و این یک ساعت، همه ۲۴ ساعت را پر خواهد کرد. در احوالات یکی از شاگردان میرزای شیرازی آمده است که وقتی برای عهدهداری امور اجتماعی مردم تبریز عازم بود، از میرزای شیرازی بزرگ (صاحب فتوای تنباکو) یک توصیه خواست؛ میرزای شیرازی فرموده بودند: در آن جا که سرتان شلوغ میشود، در شبانهروز ساعتی را برای محاسبه و مراقبه خود بگذارید. ایشان بعدها فرموده بود آن یک ساعت مراقبه، تمام شبانهروز من را پر کرد. دلیل قرار دادن فرصتی معین برای انس با خدای متعال، این است که این انس، مبدأ محبّت و نورانیت قلب میشود.
لازمه خودسازی؛ توفیق و برنامهریزی
البته پرداختن به این امر هم بدون برنامهریزی، دقت و توجه امکانپذیر نیست. البته «توفیق من الله» در جای خود حائز اهمیت است، اما از این سو نیز تلاش، محاسبه، مراقبه و جدیت لازم است. خلاصه اینکه این امر با مسامحه پیش نمیرود. حتی برای یک سفر زیارتی هم باید برنامهریزی داشت. اگر زائر از ابتدا سست باشد، بیتردید تا پایان سفر نیز سست خواهد بود.
رجب، شعبان و رمضان؛ فرصتهایی ناب برای تهذیب
بعضی از فرصتها برای تهذیب و اصلاح نفس، ممتاز هستند. بزرگان در سه ماه رجب، شعبان و رمضان به شکل ویژه با خداوند خلوت داشتند. حضرت امام (ره) با اینکه رهبر جامعه اسلامی بودند، در ماه رمضان، دیدارهای عمومی خود را تعطیل و ده نوبت قرآن را ختم میکردند. پاسداری که ده سال محافظ ایشان بود، میگفت حضرت امام (ره) در شبانهروز دوازده نوبت تلاوت قرآن داشتند و توصیه میکردند ابتدا نمازتان را اصلاح کنید و بعد با قرآن مأنوس شوید و تلاوت قرآن داشته باشید.
بعضی ایام، ایام مخصوص هستند. مانند ماه رمضان که ماه ضیافتالله و کرامتالله است. در این ماه، درهای بهشت باز و درهای جهنم بسته است و شیاطین در غل و زنجیرند. این به آن معناست که در ملکوت عالم، اتفاقات مهمی میافتد، این ماه، یک ماه عادی نیست. در ملکوت این ماه، درهای فیض و رحمت الهی باز و درهای عقاب بسته است. اگر کسی بخواهد وارد جهنم شود، باید تلاش کند تا قفلها را باز کند و اگر بخواهد وارد بهشت شود، راه هموار است و درها باز. بعضی از بزرگان از عید فطر تلاش میکردند تا در سال بعد ماه رمضان و شب قدر بهتر و شایستهتری داشته باشند و برای رسیدن به این مقصود، مراقبههای کاملی انجام میدادند. در این بین برای فرصتهای از دست رفته جز استغفار و التجاء به خدای متعال، هیچ چارهای نیست. امام سجاد علیهالسلام در دعای وداع ماه رمضان، فضیلتهای از دست رفته ماه رمضان را میشمارند: «اللهم لک الحمد اقراراً بالاسائه و اعترافاً بالاضاعه»
خدایا کار تو ستودنی است. نعمت را تو دادی. آنهایی که رسیدند، با همین نعمتها رسیدند. عیب از تو نیست. ما بد عمل کردیم که نتوانستیم به نتیجه برسیم. ما نعمت را تضییع کردیم. این اقرار و اعتراف باید با ندامتهای داخلی پیوند بخورد و زبان، صادقانه عذرخواهی کند. انسان باید به دلیل این اتلاف وقتها و تضییع نعمتها اعتذار حقیقی داشته باشد و اگر به چنین نقطهای برسد، درهای فضل الهی به روی او گشوده خواهد شد.
اگر خدا بخواهد با عدل خود رفتار و قضاوت کند، هرگز هیچکس نمیتواند به مقصد برسد. محاسبه یک ترک اولی کافی است که خدای متعال آدم را از بهشت بیرون و تا قیامت او و نسلش را در دنیا گرفتار کند، بنابراین تنها راهی که باقی میماند، فضل خدای متعال است. کسانی که فضل الهی را مشاهده میکنند، به امید و رجاء میرسند و سپس با این سرمایه خدادادی به مقصد دست مییابند. در حقیقت، سرمایه انسان برای سلوک، رجاء به خدای متعال و توکل به اوست.
استغفار و جبران فرصتهای از دست رفته
به هر حال عدهای که از فرصتها استفاده کردهاند، باید شاکر باشند و آنها که فرصت را از دست دادهاند، باید در فرصتهای بعدی به حمد و اقرار و استغفار مشغول شوند تا درهای فضل الهی به روی آنها گشوده گردد و کاستیها با فضل خدای متعال جبران شود. کسی که فرصت را از دست داده، مانند کسی است که میخواهد در شب امتحان، دروس یک سال را با هم بخواند. این کار در ظاهر شدنی نیست، مگر محاسبه دیگری پیش آید.
اگر محاسبه دیگر پیش آمد، ممکن است آنچه در ظاهر محصول یک سال تلاش است، در یک لحظه به دست آید. یکی از علما میگوید زمانی در نجف نوعی بیماری فراگیر شد. همه ساکنین نجف مهاجرت کردند و فقط من و یک نفر دیگر ماندیم. روزی به آقایی بزرگوار برخورد کردم که تا آن زمان ایشان را در نجف ندیده بودم. به من فرمود خدای متعال به دلیل این کار، علم توحید را به شما عنایت میکند. بعد هم خودم در خواب دیدم دو ملک با الواحی در دست از آسمان پائین آمدند و آن الواح را به من نشان دادند. وقتی از خواب بیدار شدم به قدری از معارف توحید به من عنایت شده بود که اگر هزار سال تحصیل علم میکردم، اینقدر معرفت به دست نمیآوردم!
پس اینکه خدای متعال فرصتهایی را گذاشته است که انسان جبران کند و آنچه را آرام آرام از دست رفته، تدارک کند، امکانپذیر است. البته این عنایت، مخصوص کسانی است که به مقام مشاهده فضل میرسند.
فضل الهی اگر شامل حال کسی شد، اندازه و حساب ندارد؛ «یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر» کسانی که در گذشته کوتاهی کردهاند، میتوانند با حمد خداوند، اقرار و اعتراف به گناه و اظهار و ابراز ندامت و اعتذار صادقانه، به مشاهده فضل الهی برسند و بهواسطه فضل خداوند، جبران همه فرصتهای از دست رفته را درخواست کنند.
در حدیثی معروف، اباصلت از وجود مبارک حضرت ثامنالحجج علیهالسلام چنین نقل میکند: آخرین جمعه ماه شعبان در محضر حضرت بودم. ایشان فرمودند: فرصتها گذشته و این آخرین جمعه ماه شعبان است. کوتاهیهایت را جبران کن.
حضرت چند دستور به ایشان دادند که یکی از آنها کثرت در استغفار است. استغفار خود را زیاد کنید. تلاوت قرآن و دعا را زیاد کنید تا پاک و مطهر وارد ماه بعد شوید.
گاهی همه ریاضتهای انسان به خاطر یک گناه به نتیجه نمیرسد. برطرف کردن گناه نیز نیازمند توبه و توجّه است. امام رضا علیهالسلام در ادامه فرمودند: اگر امانتی از مردم به عهده دارید، به صاحبش برگردانید. انسان باید به انواع امانات و دیونی که بر عهده دارد، توجه کند. گاهی یکی از آنها، مانع بهرهمندی [از فیوضات الهی] میشود. ایشان ادامه دادند: بر ترک و رهایی از گناهانی که مرتکب شدهاید، مصمم باشید. البته هر کسی باید متناسب با احوال خود عمل کند. ممکن است کسی گناه کبیره مرتکب شده باشد و دیگری اهل مکروه هم نباشد، اما بیتردید همه در درگاه خدای متعال، مذنب هستند. سپس فرمودند: برای ترک گناهان تصمیم بگیرید و سعی کنید به خوف الهی روی آورید. ترس از خدای متعال را در خود ایجاد کنید و به او توکل داشته باشید که این وادی بدون توکل پیمودنی نیست.
مداومت بر خواندن ادعیه و تلاوت قرآن
خداوند درباره قرآن میفرماید:
«لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَهِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ اگر این قرآن را بر کوهى فرو مىفرستادیم، یقینا آن [کوه] را از بیم خدا فروتن [و] از هم پاشیده میدیدى و این مثلها را براى مردم مىزنیم باشد که آنان بیندیشند»[۱]
خشوع قلبی با تجلیات قرآن واقع میشود. به تعبیر قرآن، تجلی عظمت الهی در قرآن قابل مشاهده است. همانطور که در آیه ۳۱ سوره رعد میفرماید:
«وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَل لِّلّهِ الأَمْرُ جَمِیعًا؛ و اگر قرآنى بود که کوهها بدان روان مىشد یا زمین بدان قطعه قطعه مىگردید یا مردگان بدان به سخن درمىآمدند [باز هم در آنان اثر نمىکرد] نه چنین است بلکه همه امور بستگى به خدا دارد»
حضرت آیتالله بهجت رضوانالله تعالی علیه فرموده بودند: اگر چنین کتابی(قرآن) در چین هم بود و ما وصفش را میشنیدیم، باید آن را پیدا میکردیم و با آن مأنوس میشدیم. حال که این کتاب در اختیار ماست، یقینا باید استفاده کنیم. کثرت تلاوت این کتاب، با ادب حضور و به خصوص در خلوت، بسیار مؤثر است.
در خصوص دعا هم باید اهتمام داشت. از امام سجاد علیهالسلام ادعیه لطیفی مانند مناجات شعبانیه و صلوات شعبانیه نقل شده که معارف بلندی دارد. تداوم در خواندن این صلوات و مناجات حتی در غیر ماه شعبان هم آثار عجیبی دارد. حقیقت این دعا مانند حقیقت قرآن است. حقیقت قرآن در منزلت بالایی است که قلب بشر ظرف دریافت تجلیات آن نیست. حقیقت این دعا هم، حالی است که تنها بین امام علیهالسلام و خدای متعال رخ داده است و در دسترس و قابل دریافت برای بشر نیست. امام علیهالسلام این حال را تنزّل داده و آن را قابل دریافت و درک کردهاند. دعا در حقیقت حال استکانت، تضرّع، بندگی، فقر، افتقار، احساس نیاز و تمام حالات بین امام معصوم و خدای متعال است. اگر امام علیهالسلام این حال را در عالم تنزل نمیدادند، دست کسی به حقیقت آن نمیرسید. از کارهای امام سجاد علیهالسلام که در صحیفه سجادیه ظهور دارد، تنزل آن حقایق در عالم است. حضرت از طریق این ادعیه عالم را وارد فضای درک آن حقایق کردهاند. هم چنان که اگر حقایق قرآن، نازل نمیشد، همیشه در پرده حجاب باقی بود و نبی اکرم صلیالله علیه و آله واسطه تنزل حقیقت قرآن به عالم انسانی شدند. به همین ترتیب، حقیقت دعا نیز به واسطه حال امام سجاد علیهالسلام در عالم انسانی تنزل یافته است.